بوما یک دختر جغد متفکر، سرزنده، فعال و همیشه مشغول است. او عاشق اختراع و انجام آزمایش های دیوانه کننده است! کتاب تاریخی میخواند و هیجان و ماجراجویی را دوست دارد. اگر دنبالش کنید او را در حال بازی با آخرین ابزارش یا مطالعه کتابی جذاب میبینید. بهترین لحظه ها برای بوما وقتی است که روی یکی از اختراعاتش کار میکند.
او مسئول حق دانستن است!
تکیه کلام : هیچ مسئلهای بدون راهحل نیست
زوزو که اهل هنر و خلاقیت است، در کیدزانیا یک پسر جوجه تیغی با استایل خاص است.او باهوش، با استعداد و خوش اخلاق است و مسئول حق ضروری خلاقیت است
مردم فکر میکنند زوزو نمیتواند حرف بزند چون خیلی با بقیه حرف نمیزند. وقتهایی که به تیغها و سوزنهایش ژل نمیزند بوبو و مکزی نمیتوانند بغلش کنند. او لباس های یقه گرد و گشادی می پوشد تا یقه لباس به موهای سرش گیر نکند.
به جزئیات دقت میکند چون از روی نتایج به دلایل و اسباب آنها میرسد. و این کار یعنی کند و کاو و کنجکاوی را دوست دارد.
تکیه کلام : هیچ چیزی فقط اونی که نشون میده نیست
او خیلی اهل جمع نیست و وقتی همه سوار ماشین هستند زوزو بیرون را نگاه میکند و دوست دارد عقب بنشیند
او در گالری میازی کارهایش را ارایه میکند و قهوه دوست دارد.
بوبو بزغاله بازیگوش و با شاخی جوانه زده روی سرش و گوش های آویزان
است. پروانه ها را دوست دارد و اگر آنها را ببیند معلوم نیست تا کجا به دنبالشان می رود. فرفره درست میکند و عاشق جمعکردن فرفرههای رنگی مختلف است. در باکارزی هر جا فرفره ببینید حتما بوبو هم همانجاست.
گردنبندی از زنگوله دارد که عاشق سر و صدایش است. همیشه لای درها گیر میکند چون حواسش پرت است. بوبو عاشق آبنبات و بستنی است. وقتی بوبو بازی نکند خواب است یا دارد غذا میخورد.
او تقریباً هر چیزی از جمله کفش، راکت تنیس، و … را می جود. او دوست دارد روی دو پا بایستد تا از باخ که او را در شهر پیدا کرد تقلید کند.
بوبو دوست داشتنی و بی خیال است و علایق و کارهای او حق بازی کردن را به خوبی نشان میدهد. بهترین لحظه برای او برنده شدن در مسابقه بین المللی ماست خوری است و بزرگترین چالش او پیدا کردن راهی برای خوردن و خوابیدن همزمان است.
باخه یک موجود انسان دوست است و به دنبال زندگی بهتر برای همه.
او علاقمند به ملل، فرهنگ ها و جوامع مختلف است به همین دلیل است که به موضوعاتی مانند تاریخ، جامعه شناسی و مردم شناسی و به خصوص مسافرت علاقه دارد.
او حافظ حق آزادی است و میگوید باید همه کودکان آزادی انجام کارها و صحبت درباره افکار خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی داشته باشند.
او موقع شکست خوردن بقیه دوستانش، بهجای ملامت و سرزنش آنها از آنها میخواهد تا دوباره تلاش کنند تا به آنچه میخواهند برسند.
میازی که شور و شوق بالایی دارد در باکارزی یک دختر گربه است که خیلی به ظاهر خود و خرید و گذراندن وقت با دوستان اهمیت می دهد و تند تند حرف میزند. اجتماعی است و بسیار آسان دوست می شود.
میازی وقتی خرید میکند دوست دارد به همه آن را نشان دهد. از اتفاقهای هر روزش عکس میگیرد و آنها را به اشتراک میگذارد. او روی پیراهن و تیشرتهایش نقاشی میکند.
تکیه کلام میازی این است: بذار ببینم چی بپوشمممم؟ و خوشحالم از آشناییتون است
میازی دوست دارد در ماشین عقب بنشیند و خیلی با تلفن حرف میزند یا با گوشی پیامهایش را چک میکند
او دوست دارد بازیگر یا طراح لباس شود و یک گالری دارد.
شادی و نشاط او زود به اطرافیان می رسد و غیرممکن است که وقتی با او هستید از این بودن لذت نبرید! او از خودش انرژی میگیرد و همیشه حرف و ایده اش را بیان میکند. او عاشق مد است و از آزمایش کردن ترکیبات عجیب و پر زرق و برق در مد خجالت نمیکشد.
او با کارها و و تمایلش به همکاری با دیگران نماد واقعی این حق مهم یعنی به اشتراک گذاشتن است.
مکزی یک دختر رباتی است که خیلی به محیط زیست و کودکان اهمیت میدهد. تکیه کلام او این است که: من آرومم. من هوای بچهها رو دارم. لا لا لا لا .
مکزی با میازی سر خریدهایی که لازم ندارد جر و بحث میکند. از پلاستیک بدش میآید و دکتر بودن را دوست دارد
مکزی آرزو دارد به جای روغن و کاریوم چای سبز بخورد.
کارهای مکزی نشان دهنده قدردانی او از حیوانات و محیط زیست است. او از هنرمندان و کاشفانی که به محیط زیست اهمیت می دهند الهام می گیرد. روحیه عاشقانه و در عین حال محتاطی دارد و عاشق طبیعت است. رفتار اون در حدی مهربانانه است که می توان گفت که او مظهر حق مراقبت است.
در باکارزی شخصیت ماخ موجودی کنجکاو، پویا و ماجراجو است. بهتر است که این کاراکتر انسان باشد که از دنیای انسانها و واقعیت به دنیای باکارزی پا میگذارد. آنجا را کشف و با کاراکترهای باکارزی آشنا میشود.
ماخ نام شخصیتی در شاهنامه است از اهالی هرات، و یکی از چهارتن دانایِ زرتشتی شاهنامهای منثور را با استفاده از داستانهای قدیم ایران گردآوردی کردند. بعدها این کتاب، منبعِ اصلیِ فردوسی برای به نظم درآوردنِ شاهنامه شد. فردوسی از ماخ در شاهنامه و در ابتدای داستانِ پادشاهی هرمز سوم پسر انوشیروان نام میبرد.
انتخاب برای این کاراکتر یک پسربچه بوده است.
او همه گرهها را بلد است. کفش بند دار و ساق بلند میپوشد. همیشه همراه خودش قمقمه دارد و در ماشین دوست دارد کنار راننده بنشیند
گنجها را دوست دارد. انواع حسگرهای فلز دارد که زوزو آنها را ساخته است
ماخ دوست دارد یا رانندگی کند و یا نقشهخوانی کرده و مسیر را پیدا کند. او قطب نما دارد و عاشق دوربین و نرمافزارهای مسیریاب و عاشق تلسکوپ بیزی است.
ماخ دوست دارد خلبان یا مکتشف یا آتشنشان شود و ساندویچ رو دوست دارد و همیشه شلوارک با جوراب بلند میپوشد.
تکیه کلام ماخ این است: برو درسته
عادت هوما این است که پنج انگشت خود را باز میکند و می گوید بزن قدش
تکیه کلام: نباید از حقت کوتاه بیای
هوما دوست دارد رانندگی کند. و مستقل باشد
هوما دوست دارد وکیل یا مربی ورزش یا ورزشکار حرفه ای شود
و نماینده حق آزادی در کودکان است.